سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پرسش وپاسخ

صفحه خانگی پارسی یار درباره

فرزندان حضرت موسی بن جعفر

پرسش:چراحضرت موسی بن جعفرفرزندان زیادی داشتند؟

 

پاسخ:درزمان آن امام بزرگوارخلیفه وقت که درواقع فرعون زمان بودازروش فرعون  تبعیت کرده تاجائیکه توان داشت اهل بیت پیامبرگرامی اسلام رابه قتل رساند وآنقدردراین کاراسراف نمود که بیم آن می رفت نسل پیامبروسادات ازمیان برودنظیرواقعه فخ که صدهاتن ازسادات رادرسرزمین فخ به خاک وخون کشیدند وبدن آن بزرگواران راطعمه درندگان بیابان کردندوکارحضرت موسی بن جعفردرواقع نوعی جبران این قتلهابوده تااجازندهدنسل پیامبرازبین برود


دجال

پرسش:دجال کیست؟

 

 

پاسخ:دراینکه دجال کیست بیت علمای شیعه اختلاف نظروجودداردبه عنوان مثال آیت الله مکارم شیرازی (درکتاب حکومت جهانی صفحه171)دجال راشخص نمی داندبلکه دجال درنظرایشان یک جریان فکری حیله گرو پرتزویراست که این نظریه را شهید سیدمحمدصدرنیز قائل هستند درمقابل علمایی همچون مرحوم علی دوانی(کتاب مهدی موعودصفحه969) وآیت الله نجم الدین طبسی(کتاب تاظهورجلد2صفحه 373) دجال راشخص میدانندوباتوجه به روایاتی اثبات می کنند دجال یک شخص حیله گر  و  پرتزویراست که به دست امام زمان یاحضرت عیسی علیهما السلام کشته می شود اماباتوجه به اینکه روایاتی خروج او را از اصفهان یابلخ یاخراسان یاسجستان یا عراق یا مکانی بین شام وعراق  می دانند نظریه آیت الله مکارم وشهیدصدر صحیحتر به نظرمی رسد وعلت آن این است که اگردجال شخص بودروایات درباره محل خروج اواین همه تشتت واختلاف نداشتند ومکان خاصی رابرای خروجش معرفی می کردند.درحالیکه معرفی مکانهای مختلف برای خروج اوباجریان فکری حیله گرسازگاری بیشتری دارد به این معناکه دجال یاهمان جریان فکری درمناطق مختلفی شروع به فعالیت ورشدمی کند

 

روایات خروج:1ـ(یخرج من قبل اصبهان) ازاصفهان خروج می کند المعجم الکبیر ج18ص155      2-(یخرج  من بلدة یقال له بلخ) ازبلخ خروج می کند بحارالانوار ج26 ص189    3-(یخرج الدجال من خراسان)ازخراسان خروج می کند       4-(یخرج الدجال منخلة بین الشام والعراق)ازمکانی بین شام وعراق خروج می کند    5-(یخرج من المشرق من سجستان)ازسیستان خروج می کند (مصنف عبدالرزاق ج11ص396 )       6-(یخرج من العراق)مصنف عبدالرزاق ج11ص396


تعدادتسبیحات حضرت زهرا

پرسش:همه میدانیم تعدادتسبیحات حضرت زهراسلام الله علیها الله اکبر34مرتبه الحمدلله 33مرتبه وسبحان الله 33مرتبه است آیادرصورت کم یازیادگفتن تسبیحات به ثواب حقیقی آن دست پیدامی کنیم؟

پاسخ:مسلماً نتیجه گفتن اذکارفوق رسیدن به ثواب است امااگرشخصی بخواهدبه ثواب حقیقی تسبیحات حضرت زهراسلام الله علیها دست پیداکندبایدبه همان میزان که درروایات گفته شده عمل کند تصورکنید به شمابگویند34  قدم حرکت کرده سپس زمین راحفرکنیدتابه گنج دست پیداکنیدکه دراین صورت اگرشما 30قدم حرکت کنید وبه حفرزمین بپردازید به کل گنج دست پیدانمی کنید. حتمابرایتان اتفاق افتاده ازشخصی آدرسی رابپرسیدواوبه شمابگوید مثلاازاین مکان ستون های برق رابشمار به ستون 34که رسیدی مکان موردنظرتواست آیادرصورت رسیدن به ستون20میتوانیدتوقف کرده همانجادنبال آدرس بگردید؟


حسد

پرسش:حسدچیست وچگونه  می توانیم حسدرادروجودخودمان ریشه کن کنیم؟

پاسخ:حسدرذیله ای است که به سبب آن انسان زوال  وازبین رفتن نعمت دیگران رادوست دارد ومدام برای ثروت وسلامت ومقام و.....دیگری ناراحت است  که گاه فقط دردل انسان است وگاه درخارج به صورت عملی ظهور وبروز پیدامی کند(مثلا اموال دیگری رادراثرحسدنابودمی کند یااگرآن شخص ازموقعیت اجتماعی خوبی برخورداراست اوراتخریب می کند که هردومرحله خطرناک است ولی خطرمرحله عملی بیشتراست

واماراه درمانش این است که اولا بداندآن کسیکه نعمتهای مختلف رابه شخصی داده براساس حکمت ومصلحت داده ودلیل اینکه این نعمات به اونرسیده براساس حکمت است آیااگرپدری وسیله نقلیه رادراختیارفرزندبزرگترخودقرارداده واین نعمت راازفرزندکوچک دریغ کرده به علت اینکه برایش خطرناک است به اوظلم کرده؟مسلماً این کاربراساس مصلحت است ولاغیر.ثانیاً انسان بداندکه  باحسد اولین ضرر به خودش می رسد وکمترین ضررهم  عبارت ازخودخوری .ودرگیری فکروذهن وسلب آسایش ازخوداست (الحسودیضربنفسه قبل  ان یضر بالمحسود)حسودقبل ازاینکه به طرف مقابلش ضرری بزندخودمتحمل ضرر می  شود.ثالثا برخلاف حسدخود.حرکت کند ماننددعاکردن برای بقاءنعمت آن شخص.مراقبت وصیانت ازنعمت آن شخص و.....


نمازعربی

پرسش:چرانمازرابه عربی می خوانیم؟

پاسخ:پاسخی که هم اکنون می خوانید باپاسخهای ارائه شده کاملا متفاوت است وآن اینکه خداوند خالق انسان وخالق زبان است .ازبین مخلوقاتش ایرانیان وازبین زبانها.عربی رادوست دارددلیل دوست داشتن ایرانیان آیه شریفه 54سوره مائده است که فرموده (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ )ای مومنین هرکدام ازشماازدینش مرتدشودخداونددین رابه قومی می دهدکه هم آنهاخدارادوست دارند وهم خداوندآنهارادوست داردوویژگی آنهااین است که دربرابرمومنان متواضع ودربرابرکافران عزیزوشکست ناپذیرهستند   وقتی ازپیامبرسوال شداین قوم کیانند که خداوندآنان رادوست داردایشان برشانه سلمان زده فرمودندازهموطنان سلمانند(1)

نتیجه:خداوندحکمت داردو حب وبغضش براساس حکمت است. ایرانیان رابه خاطر شکست ناپذیری دربرابرکفاروتواضع دربرابرمومنان دوست داردوزبان عربی رابه خاطرکامل بودنش دوست دارد وکسی حق اعتراض ندارداگرماهم خدارادوست داریم تسلیم محض اوهستیم وهرحکمی رابرچشم می نهیم اگراعراب هم مثل مامتعصبانه برخوردکنندبایدبگویندچراخداوندایرانیان رادوست دارد درحالیکه این اعتراضها  نابجاست نکته قابل توجه این است که عربی زبان عربها نیست تاماباآن متعصبانه برخوردکنیم بلکه زبان خداست (تعلموا العربیة فانهاکلام الله الذی یکلم به خلقه)(2)عربی رابیاموزیدچراکه زبان خداست همان زبانی که باآن زبان بامخلوقاتش سخن گفته.حکایت حال ماشبیه حکایت فرزند آن خیاطی است که درکوچه وخیابان باافرادی دعوانموده  درحالیکه آن افرادلباسی برتن دارندکه پدرش دوخته ودربازارفروخته است واین شخص بدون توجه به اینکه این لباس تولیددست پدرش بوده ومتبرک به دست پدرشده به جهت خصومت باآن افرادبه لباسشان بانگاه بغض می نگرد غافل ازاینکه این لباس دوخته شده دست پدرمی باشد  یاحکایت حال کسیکه چندنوع ماشین رااختراع وتولیدکرده وخودش به جهت کیفیت بهترنوع خاصی ازماشین سوار آن ماشین می شود حال اگریکی ازدشمنان ماهم سوارهمان نوع شود آیاارزش آن ماشین ازبین می رود مسلماخیرچون ارزشش به خاطرکیفیتش بود همچنین است زبان عربی که تقدسش به علت زبان خدابودن است درحالیکه ماتصورکرده ایم زبان دشمنانمان است

همان خدایی که دستورداده نمازرابه عربی بخوانید به مافرموده عربی زبان من است پس انسان مومن هردوسخن خدارامی پذیردولب به اعتراض نمی گشایدعلاوه برموضوعات فوق مااگر نتوانیم ازخودمان وخواسته های خودمان بگذریم چگونه می توانیم به خدابرسیم شرط اساسی رسیدن به خداگذرازخودوخواسته های خود است

 


(1)تفسیرنمونه جلد4صفحه418           وابونعیم اصفهانی درکتاب حلیة جلد6صفحه64           تفسیر مجمع البیان ج سوم صفحه208             همچنین تفسیرنورالثقلین جلداول صفحه642


(2)بحار الأنوار/ج1/ص‏212)

 


هدایت وگمراهی به دست خدا

پرسش:خداونددرقرآن می فرماید (یهدی من یشاءویضل من یشاء) هرکس راکه بخواهدهدایت وهرکس راکه بخواهدگمراه می کند.اگراینگونه باشدهدایت ارزشی نداردوگمراهی سرزنشی ندارد.تفسیرآیه چیست؟

پاسخ:یشاء ویضل دوفعلی هستندکه می تواندفاعلش خدا یاانسان باشد که ترجمه آیه درصورت اول اینگونه می شود(هرکس راخدابخواهدهدایت وهرکس راخدابخواهد گمراه میکند)ودرصورت دوم اینگونه می شود(هرکس خودش بخواهد خدااوراهدایت وهرکس خودش بخواهدخدااوراگمراه می کند) طبق ترجمه اول هدایت ارزش نداردوضلالت سرزنش نداردچون هردورراخدابه بنده داده ولی طبق ترجمه دوم چون بنده هدایت وگمراهی راانتخاب کرده هدایتش باارزش وگمراهیش قابل سرزنش است وچون مشخص نیست فاعل یهدی ویضل کدام(خدا یاانسان)است اصلااین شبهه واردنیست چون احتمال داردفاعل انسان باشد 

2-خداوندحکیم است وهیچ کاری رابی حکمت انجام نمی دهد اگرکسی راهدایت کندطبق حکمت واگرکسی راگمراه کندنیزطبق حکمت است(تصورکنیدپدری بگویدهرفرزندم راکه بخواهم دوست دارم وهرکدام رابخواهم دوست ندارم همه میداند باوجوداین حرف پدر.مطمئنا پدرفرزندی رادوست داردکه خوب است وازفرزندی بیزاراست که بداست)

نتیجه:خداوندکسی راکه زمینه هدایت رادرخودش ایجادکرده هدایت می کند وکسی راکه زمینه گمراهی رادرخودش ایجادکرده گمراه میکند(مانندکسی که دراتوبانی که خلاف مسیرش بوده واردشودمسلمادراثراشتباه اولیه خودش اتوبان اوراازمسیرواقعیش دورترمی کند درنقطه مقابل کسی که بادقت وبه صورت صحیح وارداتوبان شوداتوبان اورابه سرمنزلش می رساند)پس هدایت به خاطرانتخاب صحیح انسان وگمراهی به خاطرانتخاب ناصحیح انسان است .آیات مختلف قرآن نیزهمین مطلب راتایید میکنند به عنوان نمونه خداونددرآیه258بقرهفرموده والله لایهدی القوم الظالمین ودرآیه264فرموده والله لایهدی القوم الکافرین که این آیات حکایت ازاین داردکه هدایت وضلالت براساس حکمت است وکسی که خوددراتوبان گمراهی افتاده خداوندهدایتش نمیکند

 


رویت خدا

پرسش:چراخداوندقابل دیدن نیست؟

پاسخ:اگرخداوندقابل دیدن بود1-صفتی شبیه صفت ماداشت وماچون محدودیم اوهم الزامامحدود می شدومحدودیت برای خدانقص است وخداازهرنقصی به دوراست2-اگرخداوندقابل دیدن بودالزاما مکان داشت ومکان داشتن برای خدامحدودیت ایجادمی کرد درحالیکه خداوندمحدودنیست3-اگرخداوندقابل دیدن بود الزامادارای (طول -عرض -جرم -جسم) بودوتمام این خصلتها برای اونقص محسوب می شوند4-اگرخداوندقابل دیدن بود درمکانی وجودداشت ودرمکانی وجودنداشت واین برای خداوندنقص است وخداوندازنقص به دوراست5-اگرخداوندقابل دیدن بودازمافاصله داشت درحالیکه خدافرموده (انااقرب الیه من حبل الورید)من ازرگ گردن به بندگان نزدیکترم(برای درک بهترموضوع. اشیاءرابه چشمتان نزدیک کنید خواهیددیدهرچه نزدیکترمی شودقابلیت دیده شدنش راازدست می دهدتاجایکه اگرکاملابه چشمنان بچسبدکلاًدیده نمی شود) خداوندهم ازفرط نزدیکی دیده نمی شود6-اگرخداونددیده بشوددیگرخدانیست بلکه مانامش راخداگذاشتیم 


زنان ناقص العقل

پرسش:امیرالمومنین درخطبه 80نهج البلاغه فرمودند(ان النساءنواقص العقول)آیاایشان واقعا زنان راناقص العقل میدانند؟اگراینگونه است آیاحضرت زهراوحضرت زینب وحضرت معصومه سلام الله علیهم اجمعین وسائربانوان فرهیخه هم مشمول این حکمند؟

پاسخ:

1-اگرمقصودامیرالمومنین همین باشد قطعاشامل آن بزرگواران نمی شودچون همه می دانیم یکی ازالقاب مشهورحضرت زینب سلام الله علیها عقیله بنی هاشم بود(وعقیل صفت مشبهه است به معنی کسی که صفت عقل دراوثابت وهمیشگی است وقطعامقام وعقل حضرت زهراازایشان بالاتراست

2-بایدببینیم این خطبه درچه شرائطی ایرادشده تابهتربتوانیم مفهومش رادرک کنیم:آنچه مشهوراست این است که این خطبه بعدازجنگ جمل یادرحین جنگ جمل ایرادشده آنجا که امیرالمومنین عایشه راسواربرشتردرپیشاپیش دشمنان مشاهده کرد پس طبق این نقل امیرالمومنین(استعمال عام کرده واراده خاص) ماننداینکه درجایی شما رابرای خوردن غذای کباب (که طعم یابوی بدی دارد)دعوت کنند شمانیزبابوئیدن یاچشیدن کباب علی رغم اینکه بسیاربه آن علاقه مندهستیدبگوید کباب بدمزه یابدبواست ومن نمی خورم آیاکسی حق داردبگویدشمابه کلی باکباب مخالف هستیدیاعلاقه ای ندارید؟همه می دانندشما کباب حاضرراقصدکرده ایدآن هم به جهت ایرادی که دارد امیرالمومنین نیزدرآن شرائط سخنی رابرای زنی باشرائط خاص خودش بیان نموده ومسلماتمام زنان راقصد نکرده اند

3-همه می دانیم اگرمردان به اندازه زنان دارای احساسات باشندجامعه دچارمشکل میشودودلیل آن این است که رهبر- قاضی-فرماندهان نظامی درجامعه ازقشرمردان است که هدایت قضاوت وجنگ بااحساسات سازگاری ندارد آیا اگرکسی بگویدمردان ناقص الاحساس هستند حرف بدی زده است؟مسلماًخیرچون اساساًاحساسات زیادباشرائط  آنهاسازگاری ندارد.درنقطه مقابل نقش زنان درجامه به گونه ایست که بااحساسات زیادسازگاری دارد(اگرکودکی آواره رادرجایی ببینید عقل شمامی گوید اگراورابه خانه ببرم بایدتمام مخارج اورابدهم عمرم راصرف بزرگ کردن وتربیت اوبکنم ممکن است باهمین فکرکه ظاهرامطابق عقل است کودکی آواره رارهاکرده بروید دراین صحنه احساسات بایدنقش خودش راانجام دهد اینکه این کودک شب کجابخوابد چه بخوردچه بپوشدو.....اینجازنان هستندکه بااحساسات زیاد به دورازفکرهای عاقلانه تصمیم صحیح رامی گیرد پس نقص عقل نه تنهامضرنیست بلکه راه گشانیزمی باشد)

نتیجه:درفرض نپذیرفتن جواب دوم می گوئیم زنان ناقص العقل ومردان ناقص الاحساسند وهیچ کدام ازاینها برایشان عیب نیست بلکه حسن است


آیازنان ناقص الایمان هستند

پرسش:آیازنان ناقص الایمان هستند؟منظورامیرالمومنین علیه السلام درخطبه 80نهج البلاغه  از(ان النساءنواقص الایمان)چیست؟

پاسخ:ایشان دراین خطبه سه ویژگی برای زنان برشمرده اندکه درفراز اول فرموده اند(ان النساء نواقص الایمان) زنان ناقص الایمان هستند. برای اینکه بدانیم نقص ایمان به چه معنی است ابتدابایدبدانیم منظورازایمان چیست تا مشخص شودنقصش به چیست .ایشان درجای دیگردرتعریف ایمان فرموده اند(الایمان معرفة بالقلب واقرار باللسان وعمل بالارکان)ایمان عبارت است ازشناخت قلبی اقراربازبان وعمل بااعضای بدن (دقت کنید عمل بااعضای بدن ازشرائط ایمان است)بازمی گردیم به خطبه 80ایشان درادامه فرمودندفامانقصان ایمانهن فقعودهن عن الصلاة والصیام فی ایام حیضهن)نقص ایمانشان به این است که درایام عادت ماهانه نمازوروزه ندارند اگراین دوروایت راکنارهم بگذاریم متوجه خواهیم شد که یکی ازارکان ایمان عمل به دین است وچون زنان درهرماه چندروزازعمل به دین بااین شکل معذورندماننداین است که ایمانشان ناقص است وازآنجایی که امام علی علیه السلام دراین خطبه درمقام بیان تفاوتهای مردوزن هستند کسی نمی تواند ادعا کندکه ایشان زنان راتحقیرکرده بلکه خصوصیت آنها رابیان میکرده برای فهم بهترمسئله به این مثال توجه کنید احساسات زیادبرای مردان خصلتی بد وبرای زنان خصلتی لازم است چراکه مردان مردمیدان جنگ هستند وزنان تربیت کنندگان کودکان جامعه وهرکدامشان خصلت خاص خودرامی طلبند حال اگرکسی بگوید مردان احساسات کمی دارند آیا مردان رامذمت وسرزنش کرده؟خیرچون اساسا احساسات زیادبرای مردان بداست پس گفتن این خصلت برایشان نقص محسوب نمی شود مثال دوم برای فهم بهترموضوع:دانشجویان ازساعت 8صبح تا2بعدازظهریه دانشگاه می روندبرخی به علت شاغل بودن به صورت پاره وقت سرکلاس حاضرمی شوندحال اگربه کسی بگویندشمادانشجوی پاره وقت هستید آیابااین حرف اوراتحقرکرده اند؟

شناخت خدا+اقراربازبان+عمل به ارکان=ایمان کامل   مانند   8ساعت کاردراداره یادانشگاه=تمام وقت

شناخت خدا+اقراربازبان+عمل کردن با ارکان دربرخی روزها=پاره ایمان یاهمان ناقص الایمان مانند4ساعت کاردراداره یادانشگاه=پاره وقت

لطفاً ذهنتان راازمعنایی که ازناقص به خودگرفته خالی کنیدتامسئله بهترقابل درک باشد

 


علم غیب پیامبروائمه علیهم السلام

پرسش:اگرپیامبروائمه صلوات الله علیهم علم غیب داشتندچرا ازشهادت خودجلوگیری نمی کردند؟

پاسخ:1-پیامبرگرامی اسلام وائمه علیهم السلام متصل به علم الهی بودندوهرلحظه اراده می کردندعالم به امورمی شدندولی علم غیب داشتن به معنای این نیست که درامورشخصی ازعلم غیب استفاده کنند نظیرآنچه برای پیامبراتفاق افتادکه دربیابانی شترش راگم کردوپس ازجستجوی زیاد یکی ازمنافقین پیامبرگرامی اسلام رامسخره نموده وبه مسلمانان می گفت شماوپیامبرتان که مدعی علم غیب بودید شترراباعلم غیب پیداکنید دراین لحظه پیامبر(بابه خطرافتادن اصل نبوت)به اصحاب فرمودندافسار شترم درفلان بیابان به دوردرختی پیچیده وشتررا از راه رفتن بازداشته اصحاب بامراجعه به آن مکان شترراهمانگونه که پیامبرتوصیف کرده بودیافتنداین ماجرادلیلی است براینکه معصومین درجائیکه اسلام یانبوت وامامت درخطرباشدازعلم غیب استفاده می کنند

2-گاه مشاهده شده که درهنگام آتش سوزی درمنزل شخصی مامورآتش نشانی باعلم به اینکه داخل شدن دراین خانه خطرمرگ رابه دنبال داردامابااین وجود درون منزل رفته تاکودکی رانجات دهند ائمه معصومین وقتی اصل اسلام رادرخطرببینند باعلم به کشته شدن جانفشانی می کنندامام حسین علیه السلام فرمودند(ان کان دین محمد لم یستقم الابقتلی فیاسیوف خذینی)اگردین پیامبرجزبامرگ من زنده نمی ماندپس ای شمشیرهابربدن من فرودآیید